این وبلاگ کلاسی هست وبرای هم کلاسان : نیلوبلاگ

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    » هفته اوّل آبان ۱۳۹۲ » هفته دوم آبان ۱۳۹۱ » هفته اوّل مهر ۱۳۹۱ » هفته چهارم شهریور ۱۳۹۱ » هفته سوم شهریور ۱۳۹۱ » هفته دوم شهریور ۱۳۹۱ » هفته سوم مرداد ۱۳۹۱ » هفته دوم مرداد ۱۳۹۱ » هفته اوّل مرداد ۱۳۹۱ » هفته چهارم تیر ۱۳۹۱ » هفته سوم تیر ۱۳۹۱ » هفته دوم تیر ۱۳۹۱ » هفته اوّل تیر ۱۳۹۱ » هفته چهارم خرداد ۱۳۹۱ » هفته سوم خرداد ۱۳۹۱ » هفته دوم خرداد ۱۳۹۱ » هفته اوّل خرداد ۱۳۹۱ » هفته چهارم اردیبهشت ۱۳۹۱ » هفته سوم اردیبهشت ۱۳۹۱ » هفته دوم اردیبهشت ۱۳۹۱ » هفته اوّل اردیبهشت ۱۳۹۱ » هفته چهارم فروردین ۱۳۹۱ » هفته سوم فروردین ۱۳۹۱ » هفته اوّل فروردین ۱۳۹۱ » هفته چهارم اسفند ۱۳۹۰ » هفته سوم اسفند ۱۳۹۰ » هفته دوم اسفند ۱۳۹۰ » هفته اوّل اسفند ۱۳۹۰ » هفته چهارم بهمن ۱۳۹۰ » آرشيو   آمار و امکانات سایت    <a href="http://www.webgozar.com/counter/stats.aspx?code=2259675" target="_blank">&#1570;&#1605;&#1575;&#1585;</a> پیج رنک گوگل پیج رنک کد تماس با ما
    آپلود نامحدود عکس و فایل

      آپلود عكس آپلود عكس Pichak go Up    Online User IS
    مترجم سایت مترجم سایت
    ابزار و قالب وبلاگبیست تولزکد تلوزیون انلاین
     
    خبر فارسی | جستجوگر هوشمند خبری             خبرهای داغ   دستبند پلیس بر دستان سارقان اموال دولتی  دستگیری اعضای باند 3 نفره سارقان اموال دولتی در شهرستان سرباز  7 واقعیت علمی جالب که دیگر واقعیت ندارد  خرید حدود سه برابری کلزا از کشاورزان  وزش باد شدید تا پایان هفته در شمال سیستان و بلوچستان تداوم دارد  مقام مسئول:خریدتضمینی گندم از مرز 6.6 میلیون تن گذشت/خرید حدود سه برابری کلزا  پزشک قلابی و فاقد مجوز در شهرستان سرباز دستگیری شد  اختصاص 684 میلیارد ریال برای 400 پروژه عمرانی درشهرستان سرباز  دستگیری پزشک قلابی در سیستان وبلوچستان  اختصاص 684 میلیارد ریال برای 400 پروژه عمرانی درشهرستان سرباز  دستگیری پزشک قلابی در شهرستان سرباز  دستگیری پزشک قلابی در شهرستان سرباز  خبرهای کوتاه از استان کرمان  چهار مسیر در جنوب سیستان و بلوچستان بازگشایی شد  بازگشایی سه محور سیل زده در سیستان و بلوچستان  اختلال در اینترنت جنوب سیستان و بلوچستان برطرف شد  بدهی هزار و 500 میلیارد ریالی کارگاههای صنفی و دولتی سیستان و بلوچستان به تامین اجتماعی  وزش باد شدید سیستان و بلوچستان را فرا گرفت  وزش باد شدید شمال سیستان و بلوچستان را فرا گرفت  امدادرسانی به 1262 سیل زده جنوب سیستان و بلوچستان      
      طراح قالب دهستان حیط   طراح قالب : برادران رندبلوچ   درباره وب دهستان حیط     سایتwww.FARHAN2010.BLOGFA.com  به شخص خاصی تعلق ندارد و مختص به دهستان حیط می باشد. حیط یکی از روستاهای استان سیستان و بلوچستان ایران است. روستای حیط در شمال شهر راسک و در مسیر جاده ایرانشهر - چابهار قرار گرفته و از توابع  شهرستان سرباز است.عبدالعزیز ملازاده از بزرگان اهل سنت منطقه در روستای حیط به خاک سپرده شده.آرامگاه مولانا عبدالله پدر مولوی عبدالعزیز ملازاده و فرزندش مولوی عبدالملک ملازاده از نقاط دیدنی این روستا است.شغل اصلی مردم این روستا کشاورزی و خدماتی  میباشد؛ در این روستا بیشتر محصولات گرمسیری نظیر انبه نخیلات مرکبات گواوا و کنار می باشد؛ هم اکنون این روستا به دهستانی تبدیل شده است. و دهیار این دهستان غلام رسول آبادیان می باشد. شهرستان سرباز یکی از شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان ایران است. مرکز این شهرستان، شهر راسک است. جمعیت این شهرستان بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵، برابر با ۱۶۴٫۶۹۵ نفر بوده است . شهرستان سرباز دارای چهار بخش و هشتصد روستا است. در این شهرستان 90درصد اهل سنت می باشند و دارای ۱۲۱ کیلومتر مرز مشترک با کشور پاکستان می باشد. سی حوزه علمیه که دو تای آن از حوزه‌های بزرگ و معروف می‌باشد در این شهرستان وجود دارد که سالانه هفتصد طلبه از آن‌ها دانش‌آموخته می‌شود.منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت  هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب از دست و زبان که برآید که از عهده شکرش به در آیدباران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگسترد و دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد و درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر گرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده عصاره نالی به قدرت او شهد فایق شده و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته یا رب چو برآرنده حاجات توئی هم قاضی و کافی مهمات توئی  من سر دل خویش به تو کی گویم  چون عالم اسرار خفیات توئی این کهنه جهان بکس نماند باقی رفتند و رویم و دیگر آیند و روند  خدمت من به فرهنگ میهنم  از تمام کسانی که به کلبه ما سر میزنند و یادی از ما می کنند کمال تشکر و قدر دانی را داریم و با نظرات خودتان ما را شاد کنید و ما را فراموش نکنید اشعاری از دکتر شریعتی: نمیدانم نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد نمیخواهم بدانم کوزه گر ازخاک اندامم چه خواهد ساخت؟ ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ وبازیگوش واو یکریز وپی درپی دم گرم وچموشش رادر گلویم سخت بفشارد وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند هردم سکوت مرگبارم را خداوندا نمیدانی که انسان بودن وماندن در این دنیا جه دشوار است چه زجری می کشد آنکس که انسان است  واز احساس سرشار است بقول سعدی: شد غلامی که آب جوی آرد آب جوی آمد و غلام ببرد دام هر بار که ماهی آورد ماهی آمد و اینبار دام ببردid...Yosrajan2009......................یاهو   پيوندهای روزانه   » سایت فارسی منبر جهانی » ستاد عمره دانشگاهیان بقیه لينک ها »»   لینک دوستان دهستان حیط   » سایت رسمی محمدسعید اربابی » وشدلانی دیوان » ثبت نام وام ازدواج -مهرامام رضا » سايت سازمان بازنشستگي كشوري » سامانه نام نويسي الكترونيكي دانش آموزان » سازمان هدفمندسازی یارانه ها » سایت میهن وب هاست » پورتال استان سیستان و بلوچستان » پخش زنده رادیو زاهدان- بلوچی » پخش زنده شبکه هامون » بیابانها و کویرهای ایران » خبرگزاری بلوچ نیوز » کتاب الکترونیکی موبایل » سرباز فیروزآباد+ محمدܓ✿ » شب تنهایی(ستار)ܓ✿ » سایت تفتان ایرانܓ✿ » سرباز بچه های ایتکܓ✿ » دلشیدا » پایگاه اطلاع رسانی  ایرافشانܓ✿ » پایگاه اطلاع رسانی سایت نیکشهرܓ✿ » جوانان بریس » رها بلوچ » اخبار بلوچ و بلوچستانܓ✿ » دشتیاری مهد تمدن » پاتوق بچه های بلوچܓ✿ » پایگاه اطلاع رسانی سرباز » مکران من » دهکده حیط برادران رندبلوچܓ✿ » روستافیروزابادنگین شهرستان سربازܓ✿ » سر زمین من بلوچستان » یساری رای مکرانܓ✿ » یونس پارود » پاتوق پیشین ܓ✿ » دانشگاه آزاد واحد چابهار » اداره آموزش و پرورش راسک » سایت طراحان+شیدای عزیزܓ✿ » استاد امان عزیزیܓ✿ » عشق آتشین جکیگوری ها » بلخاب زیبا » بلوچ ارتباط +امان عزیز » شهر من نیکشهر » رازگوبلوچ » بلوچستانܓ✿ » مهشید » وشین وطن می مکران » مسکوتان آنلین » روستای حمیری+سینا » روزدرا (روچ درا)ܓ✿ » قصرقند پایتخت مکران » رهشون تحلیلی خبر+براهوی نژاد » بلوچستان در گذر تاریخ+سپاهی » فروشگاه انترنتی ایران » هستال مکران » مکران دنیای من » سایت آپلود عکس » منوچهر بلیده ای » چابهار بریس » آپلود عکس 98 » مشاهده آنلاین سوابق بیمه تامین اجتماعی » کلبه ما دو نفر » اخبار رخدادهای ایرانشهر » هواداران بلوچ مجیدخراطهاودانلودآهنگ » کیشکول » خدایا آرامش عطا کن .افسانه جان » جاسک آزاد+صدیقه ارجمند » کلبه تنهایی استاد مجید » کوکارباشنده » امین جون » ماهکان » مرز ارتباط یاسر کرد » بنت نیوز » توسعه مکران+ درخشان » شهرداری پیشین » پهره » وبلاگ شخصی نورمحمد آهار » لاتحذن+ام معزܓ✿ » مسجد حضرت یاسر_زاهدان_بیست متری صدوقیܓ✿ » مکتب حضرت سمیه زاهدانܓ✿ » بیداری اسلامی » اتحاد اتحاد اتحاد » ناهوک آنلین » هدار » عشق من سرباز عبید فقیرزهی مطلق » سرزمین نخل و آفتاب » ترنم باران » میهن بلاگ » بلگفا » تهران98دات کام » فضای رایگان فایل و عکس » فضای مناسب برای تصاویر شما » نسیم بلوچستان+ادریس رئیسی » سرچمُک » استون (ابراهیم حسین بر) » دست نوشت(حسین صدیق زاده) » وبلاگ نورمحمد آهار » فرهنگ لغت زبان بلوچي به فارسي » وزارت خانه هاوسازمانهای مهم کشور » موتور جستجوی گوگلر » پلیوار(اشعار حسن اربابي) » كتيچ نيوز(احسان رئيسي) » ورنایان » آنلین اسلامی » نور دانلود » کتابخانه عقیده » هشت بهشت » بلوچستان دانلود » ندای نور » منبر جهانیܓ✿ » سنی انلینܓ✿ » پایگاه دانشجویان » ایلاف(برای توخواهـرایمانـی)ܓ✿ » فتوشاپ جادویی » سیستم هوشمند شناسنامه بهره بردار » نرخ ارز مرجع » آپلود سنتر رایگان عکس » فارسی فیس بوک » یو24 » حجاب و عفت شبستری » گیتار چابهار +امیدبیوس+شفیهیܓ✿ » آوای نیکشهر(جیشک نیوز ) » شهر الكترونيكي كتاب » پارود مروارید گستر+طارق هوتܓ✿ » روستای سردکانܓ✿ » تیم پرسپولیس دهستان حیطܓ✿ » اشعارنسرین بهجتی » خدایا آرامش عطا کن » سخنان بزرگان و جملات حکیمانه » سایت های بلوچستان(درسایت پیام بلوچ) » گالری عکس مدیریت آموزش و پرورش راسک » سایت تفریحی خبری شنگول » پایگاه اطلاع رسانی حسن گودرزی پور » کمیاب ترین عکس های هالیوودی » فروی فیوز » تکناز » صحابه شناسی+سالم صبوری » میوزیک،ویدیو+saagar » آپلود باز آپلود » سرباز سرزمین رویاییܓ✿ » بیست تولز » پیکو فایل*فضای رایگان انترنت* » تلويزيون+نيوز » چت روم » سايت خبري تحليلي زاهدان فردا » گوگل uk » فروشگاه تقويت موي سر تاپيك » سامانه کارمندایران » یوتوپ » وبگردی20:30 » نوشته های محمد بلوچ زهی » سنت آنلین » وبلاگ پرتو قرآن خوش آمدید » تنهایی و بیکسی +سیدحمیدسجادی » شجره  نامه طائفه رندبلوچ » لیف دو چت روم » بهترين آزمون تست آي کيو » بهترین سایت تحقیق دانشگاهی » مجلات علمی پژوهشی و ترویجی » سایت تحقیق دانشگاهی » شرکت مخابرات سیستان و بلوچستان » روزنامه خبر جنوب » آسان چت = چت روم ایرانیان » سایت تحقیقات و مقالات، علمی و پژوهشی » کتیج نیوز » بلوچ MP3 » مکران میوزیک » خطاطی و خوشنویسی » قیمت لحظه ای طلا،سکه و ارز در بازار » بلوچ پرس » روستای نورآباد پشامگ » حق گو بلوچ » بلوچانی زبان+ایوب ایوبی » AUCENGLISH+استاد زبان عبدالغفاربهزادی کنارک » کوه بن سرزمین رویاها » پزشکی،اطلاعات داروئی بخش پارود » جوانی از بلوچستان » شهرخبر » وبسایت رسمی یعقوب جدگال » پایگاه اطلاع رسانی چابهار نیوز » سایت جدیدترین استخدامی » فان پاتوق چت روم » پیام رسان ::دهستان حیط برادران رندبلوچ::       پيام مديريت سایت : با سلام، به سایت دهستان حیط برادران رندبلوچ خوش آمدید. لطفا ما را از نظرات و پیشنهادات خود برای بهتر شدن مطالب سایت آگاه سازید برای برداشت مطالب باذکر منبع دهستان حیط بلامانع می باشد با تشکر مدیر وبلاگ مسلم رندبلوچ.   داستان میر گوهرام لاشاری و میر چاکر رند  
    بند شعری ( چل هزاررندنت گون چاکرا ثا نی = پنجاه هزار گون گهرام یلین غازی ) شیهک میگوید ( من گون چل هزاری فوجان = نودبندگ گنا پنجاها )
    ( ملکانا گرن یکجاها = بکشا ین وتی براتا نا )
    پس بدون شک محل سکونت میر گهرام نمیتواند چنین نقطه ای باشد که علوفه یک اسب هم تامین نمیشود بلکه انطوریکه من خود دیده ومیدانم محل سکونت میرگهرام وایل تبارش منطقه ایست وسیع بنام گاجان وگنداوگ که هم مرز با هند ان زمان بوده واکنون گنداوگ با شهر جکم اباد که یکی ازشهرهای ایالت سند میباشد نزدیک است. ضمنا بنده ازسال 1982 تا سال 1989 م در پاکستان زندگی میکردم ومحل سکونت دو قبیله تاریخی رند ولاشاری را که در منطقه سیبی وگنداوگ سکونت داشته اند از نزدیک دیده ام ومتوجه شدم گاجان وگنداوگ نزدیک مرزایالت سند میباشند سرزمینی بسیار وسیع وحاصلخیزاست شبیهه منطقه دشتیاری که با یک اب باران میشود انواع محصولات را از ان برداشت نمود . وهم از اب دائیم رودخانه گاجان جهت کشاورزی استفایده میکنند در ضمن رودخانه گاجان یکی از پر اب ترین رودخانهای بلوچستان است ودر ان ماهیهای صید میشود که بین دو تا سه کیلو وزن دارند. واب این رودخانه از زمانهای قدیم بین دو طایفه رند لاشاری تقسیم گردیده وهم اکنون هرطایفه ای درمناطق خود بکاربکشاورزی مشغولند.
    بنده درسال 1988م به اتفاق تنی چند از دوستان وبستگانم از کراچی بمقصد کویته براه افتادیم از مسیر حیدراباد وسکر جکم اباد وارد منطقه گنداوگ شدیم وسپس ازمسیر شهر تاریخی سیبی واز روی پل رودخانه مولا که از کنار شهر سیبی میگذرد عبور کردیم وقلعه تاریخی وبا عظمت سبیبی نمایان شد بیاد این اشعارزمان خوشی واقتدار رندان افتادم.
    ( وشتنت پیشی دور بلوچا نی = سبزتنت پلو چنگتنت تازی ) (رومبتنت مولائی دپی شهجو = چاکری هاری گاروما چرتنت )
    وبازاین شعرهم بخاطرم امد که پس ازنابودی دو قبیله قدرتمند روزی میرچاکردرنهایت نگرانی وپشیمانی تک تنها بصحرا میرود چنین میگوید .
    (من مروچی په گرد شومیلی = من همان بیروتو جتگ سیلی ) ( دیستگون هنکینو کهور صولین = نشتگت میر گهرام مزن نامین ) ( گریت من بنگی دیدگان حیلین = گوستگنت دور باریان شرین )
    بهرجهت ما از طریق دره بولان وارد کویته شدیم وپس از چند روزی ازراه مستنوگ کلات وسراوان وجهلوان خضدار بطرف کراچی برگشتیم وبقول خیام .
    ( بر لب جوی نشین گذرعمر ببین = این اشارت زجهان گذران ما را بس )
    البته من قبلا شنیده بودم که قصرقند بنام گند ا وگ بود ه ورودخانه کاجه بنام گاجان ولی بنظرم گندا وگ و رودخانه گاجانی که در اشعار تاریخی رندان از ان نام برده شده همین مناطقی هستند که در انتهای مرز شرقی بلوچستان واقع شده اند. وشخصا از ان مناطق دیدن کرده ام واکنون رئیس قبیله لاشارها فردیست بنام سردار دنی بخش لاشاری در گاجان سکونت دارد ورئیس قبیله رندان هم فردیست بنام سرداریارمحمد رند که اکنون عضومجلس ملی پاکستان میبا شد .
    بهرجهت شاید درزمانهای قدیم ودر عهد رندان ویا پیش از ان قصرقند وکاجه چنین نامی داشته اند من منکران نیستم ولی گنداوگ گاجان تاریخی و فعلی درکنار مرز سند ودرطرف جنوب سیبی واقع شده اند. و رودخانه مولا که از کنار سیبی میگذرد وپس از پیوستن چندین رودخانه دیگر بطرف منطقه گاجان سرازیر میشود و رودخانه گاجان تشکیل میشود. ودرشعرمعروف رندان هم از این رودخانه نام برده شده واز قول میر شیهک شاعر چنین میگوید وخطاب به میرگهرام وان زمانی است که میر چاکر شکست میخورد وجهت گرفتن کمک بشاه افغانستان پناه میبرد. میرشیهک چنین میگوید .( شر خیا ل کن او شر گوشین گهرام = کدت چه نود بندگ ابرگوستگ ) (مه نلیگت تو چید گت بستگ = مارا مه گاجی کور دپین نیلی )
     ( می پتو پیرینی منند یگا ن = بله شر خیال کن که دور پدن گردنت ) ( ما هما رندو بارگین بورن = گه بزیرن گه سر زینن)
    پس بنا بگواه تاریخ دادل و سیبی گاجان گنداوگ و رود خانه مولا در ان حدود واقع شده اند وجنگهای ویرانگرکه بمدت سی سال بین دو طایفه رند ولاشاری درزمان میرچاکرومیرگهرام اتفاق می افتد درهمین مناطق رخ داده .لازم بود بعرض عزیزان برسانم اثار قلعه ای که بنام گهرام کلات در منطقه لاشار کاهی وجود دارد شاید گهرام نامی دیگر درانجا ساکن بوده قناتی اباد نموده قلعه ای سنگی بنا کرده بطورختم یقین این اثاربجا مانده مربوط به میرگهرام فرزند نودبندگ نیستند. ولی از شواهد وقرائین چنین پیداست که حدود منطقه لاشارتا زمان میرکمبراول تا سگار بوده که انتهای اهوران است وبرای ما جای تردیدی باقی نمیگذارد اگر میرکمبروابستگی به این مناطق نداشت هیچ وقت درحوزه سگارسکونت نمیکرد پس این میرساند تا زمان ایشان مناطق لاشار واهوران یکی بوده و هم دارای یک سرپرست. و بنا بروایت مطلعین منطقه وترجمه شعری که بنام شعر سالارعزیزمعروف وموجود است که من یک دو بند انرا بیاد دارم بنظرم دلیلی قانع کننده برای اثبات موارد ذکر شده باشد.
    ( تران کتگ سالارین عزیزا گون همبلان = بیا برین باهوتی هما میرین کمبرا) ( کمبر مه لاشار سگاری دیوان کتگ = هر صباح بورن بخشی زر طوقین تفنگ )
    شعرسالار عزیزشعریست طولانی این شعر برروی صفحه گرام در امارات عربی ضط شده بود ویک صفحه ان چند سال پیش از اتقلاب بدست من افتاد وخواننده ان فردی بود بنام بلبل بشکرد که مسلما اسم مستعارش بود وی خواننده ای بسیار خوش اواز بودند. بهرجهت ما باید ا شعار بجا مانده خود را درست ومستند بدانیم نه نوشتار کسا نی که گذرشان هم به بلوچستان نیفتاده ویا فقط از مسیری گذشته و ماموریتی انجام داده اند.
    برای نمونه عرض میکنم سپهبد امان الله جهانبانی در کتاب خود بنام عملیات قشون در بلوچستان ودر صفحه 30مینویسند وکیل المک در سنه 1872م بندر چابهار رااز اعراب امارات مسقط باز پس گرفت وبه هشتاد سال استیلای اعراب در چابهارپایان داد ایا تا بحال کسی این را شنیده که چابهاربتصرف حکومت مسقط درامده باشد. وانهم 137 سال پیش که همزمان با زندگی پدر وپدربزرگان ما است من چنین مطالبی را از هیچ بلوچی زنده ومرده ای نشنیده ام که چابهار بمدت هشتاد سال در تصرف حکومت مسقط باشد ووکیل المک نامی بیاید وانرا ازاد بکند.
    عزیزان وقتی امیرلشکر وبقول معروف فاتح بلوچستان چنین چیزی مجهول وبی اساس مینویسند پس بدانید نویسندگان مزدورچه مواردی رادر مورد تاریخ بلوچ بلوچستان جعل نکرده اند ولی بنظر من چون این مطالب در چاپ دوم کتاب مذکورذکر شده بنظر نمیرسد جهانبانی چنین موارد دروغی را ذکر کرده باشد واین تحریف وجعلیات میتواند کار نویسندگان معاصر باشد که بخاطر مقاصد معینی دراین کتاب دست برد و دخل تصرف نموده اند چون دها موارد بدور از واقعیت دراین کتاب مشاهده میشود - ازمطلب دورشدیم .
    ازمحتوای شعر سالار عزیزچنین معلوم میشود که تا زمان امدن ایشان منطقه لاشار واهوران یکی بوده و اززمان میرکمبر اول ببعد منطقه بنام لاشار واهوران تقسیم میشود . وجای تردید نیست همانطوریکه در زمان میر شیهک ومیر نود بندگ طایفه رند به دو قسمت تقسیم شد بنام رند ولاشاری درصورتیکه تا پیش ازمیر شیهک ومیرنودبندگ دارای یک سرپرست ویک طایفه متحد بوده اند بنام رند تاریخ ما چنین میگوید.
    ( لاشار گون مروکین رندان = یکین پیروکی فرزندان )
    این تقسیم اخری هم در زمان میرکمبر اول رخ میدهد وهمه بزرگان ومطلعین منطقه هم براین باورند که میران لاشار وچانف یکی هستند واز یک خانواده میبا شند . در ضمن یکی دیگراز مستندات من ماهنامه ای است بنام اولس که درکویته بزبان بلوچی منتشر میشود واین ماهنامه از اوایل دهه چهل تا اوایل انقلاب ملایان یک نسخه ان مرتب برای من فرستاده میشد ودریکی ازهمان ماهنامها اسامی تیره وطوایفی که در بلوچستان شرقی سکونت داشتند نام برده بود که اینها از قبیله رند هستند واینها از قبیله لاشاری ومنجمله نام برده بود که طایفه مبارکزهی هم وابسته به طایفه بزرگ لاشاری است شاید بکار بردن کلمه طایفه بزرگ به این خاطر است که جمعیتی صدها هزار نفری در ایالت سند وپنجاب وبلوچستان شرقی بنام لاشاری زندگی میکنند وهمچنین یادم هست در سال1986 بمنا سبت سالگرد وفات سردار موسی خان لاشاری مراسمی در شهر کراچی بر گذار میشود و روزنامه پر تیراژ امن که بزبان اردو منتشر میشود پیرامون همین مراسم مقاله ای نوشته بود که جمعیت لاشاریهای سند وپنجاب حدود هشتصد هزار نفر است . وتوضیح داد ه بود که طایفه لغاری که در سند وپنجاب سکونت دارند تیره ای از طایفه لاشاری است وهمچنین طایفه جتوئی را هم وابسط بطایفه لاشاری میداند البته من قصد تعریف وتوصیف از هیچ طایفه وفردی را ندارم وانچه شنیده ودیده ام بدون کم زیاد بسمع عزیزان میرسانم وتحقیق برسی را بعهده شما میگذارم تا از صحت ثقم مقالاتم با خبر با شند.
    بهر جهت فراموش نکنیم اززمان اشغال بلوچستان توسط قوای رضاشاه گرفتن شناسنامه دربلوچستان هم رواج پیدا میکند وازان ببعد طایفه مبارکزهی به مبارکی وطایفه شیرانزهی به شیرانی وطایفه بارانزهی به بارکزهی وطایفه سدازهی به سردار زهی تغیر میکند.
    کشته شدن میرشهسواربه دست سالار.ازحاشیه برمیگردیم واز سالارعزیز بشنوید که خود را بمنطقه سگار و بمیرکمبرمیرساند مدتی بعد همراه میرکمبراز سگار به شهر پیپ که مرکز حکومتی میر کمبر بوده برمیگردند وبرای خانواده سالار بیرون ازقلعه جا ومکان تهیه میکنند وسالار با خیا ل راحت بزندگی ارام خود در پناه میرکمبرسپری میکند. چند سالی میگذرد رفت امد بین زن بچهای سالار ومیرکمبربر قرار میشود ومیر کمبر فرزندی رشید دلاور داشته بنام میرشهسوار که زنش دختر میرهوتی نامی است که پسرعموی میرکمبربوده . میرهوتی بارها جهت اوردن کالای تجارتی همراه قافله ای بطرف میناب گامبرون ( بندرعباس) رفت امد میکند که در یکی ازاین مسافرتها هنگام برگشتن درحوالی بشاکرد شبانه بقافله اودزدان شبیخون میزنند میرهوتی وچند نفرازهمراهانش کشته میشوند. واموالشان بغارت میروند وتعدادی از همراهان دست خالی به به لاشاربر میگردند وجریان را به اطلاع میر کمبر میرسانند . ولی از نام نشان دزدان واز طا یفه انها اطلاعی نداشتند. قا تل میرهوتی وهمراهانش شناخته نمیشود چند سالی میگذرد جریان قتل میرهوتی به بفراموشی سپرده میشود که ناگهان دست انتقام گیر طبیعت قاتل را بپای خود بقتل گاه میاورد . وقاتل سالارعزیزاست که چند سالی است بعنوان پناهنده در پیپ ساکن میباشد اوهم نمیداند دران شب چه کسی را بقتل رسانده جریان ازاینجا درزمیکند روزی طبق معمول زن میر شهسواردختر میرهوتی به دیدن زن بچهای سالار میرود. پس از مدتی متوجه شمشیری میشود که روبرویش اویزان بود ه . بنظرش میرسد این شمشیرهمرنگ شمشیرپدرش میباشد به یکی از زنان میگوید ان شمشیر را بمن بدهید نگاه بکنم شمشیر را بدستش میدهند زن میرشهسوار یقین پیدا میکند که این شمشیر همان شمشیر پدرم میباشد بطوریکه نمیتواند نگرانی خود را پنهان بکند اشک از چشمانش سرازیر میشود شیمشیر را بزمین میگذارد وپس از مدت کوتاهی با ناراختی ازخانه سالاربیرون میرود.
    وزمانیکه سالار بخانه میاید زنش تمام جریان را برایش تعریف میکند که زن میر شهسوار به دیدن شمشیر شما بحدی ناراحت شد که اشک از چشمانش سرازیر گشت اینجا بود که بقول معروف سالارشستش با خبرمیشود ومیداند این شمشیری که دران شب بدست من افتاده بدون شک متعلق به پدر زن میر شهسواراست که میگویند در برگشتن از میناب شبی بدست دزدان کشته شده . وسالار میداند ان دزد من هستم وقاتل میرهوتی بلادرنگ با بستگانش مشورت میکند که راز بزرگی فاش شده باید بمحض تاریک شدن هوا بطور محرمانه از پیپ خارج بشویم وراه
    فنوج را در پیش بگیریم وخود را ببشکرد برسانیم . واز ان طرف زمانی که میر شهسواراز شکاربرمیگردد متوجه میشود که زنش چنان گریه کرده که چشمهایش باد کرده وبحالت زار بروی رختخواب دراز کشیده جویای حال او می شود زن در جواب میگوید من شمشیر پدرم را بدست دشمناش دیده ام تا انتقام پدرم را نگیرید تو بجای برادر منی وحق نزدیک شدن به بستر مرا ندارید . یک بند شعری از قول زن میر شهسوار .
    ( میر ترا جازت نی منی بوپ پلوان = من هوتی تیگون دیستگ گون جورین دشمنا ن) میرشهسوارهم قسم میخورد که من تیگ هوتی را از دست دشمن در میاورم وبزنش قول میدهد که من همین امشب بدون اطلاع پدرم تمام نسل سالار را از بین میبرم میر شهسوار هم جهت رد گم کردن دستور می دهد که امشب جلسه شب نشینی برپا بشود. خواندگان ونوازندگان را خبر میکنند واز اول غروب بساط شعر شاعری در بیرون قلعه براه می افتد هدف میر شهسوار این است وقتی همه بخواب رفتند بطرف خانهای سالار حمله بکند وهمانطوریکه او میر هوتی را در خواب میکشد تصمیم دارد او هم در خواب وبدون سرصدا خانواده سالار را قتل عام بکند .
    ولی سالار هوشیاروقتی از جریان شب نشینمی میرشهسوار با خبر میشود دیگر برایش یقین میشود که این شب نشینی دنباله ای دارد اول غروب به کلفتش مقدار زیادی گندم میدهد تا ارد بکند وبکلفتش میگوید ما امشب همراه زن بچها بقلعه میرویم چون میر شهسوار جشنی گرفته توباید تا صبح بنشینی تمام این گندم ها را ارد بکنی هدف سالار این است هر وقت نوکران میرشهسوارامدند که بدانند ما خوابیم یا بیدار بدانند که کلفت ما بیدار است و دارد گندم اردمیکند. سالارسرشب بدون سر صدا همراه زن بچه وبستگانش از شهر پیپ خارج میشود وبا سرعت از راه فنوج بطرف بشکرد حرکت میکنند.
    واز این طرف میر شهسوارهم نیمهای شب بیکی از نوکرانش میگوید برو ببین افراد سالار خوابیده اند یابیدارند نوکر میرود بر میگردد میگوید کلفت انها بیدار است ودارد گندم ارد میکند. مدتی میگذرد باز میرشهسوار نوکرش را می پرستد بداند تا هنوز ان کلفت بیدار است یا نه نوکر میاید بر میگردد میگوید تا هنوز بیداراست میر شهسوار متوجه میشود که دارد هوا روشن میشود واگر پدرم از قصد من اگاه باشد اجازه قتل عام پناهندگانش را بمن نمیدهد دراین وقت به افراد یکه جریان راقبلا بانها درمیانگذاشته میگوید اسبهای خود را زین بکنید واماده باشید تا بمنزل سالار حمله بکنیم دستور میرشهسوارعملی میشود. حدود بیست سوار اماده بطرف منزل سالار حرکت میکنند خودرا بدانجا میرسانند متوجه میشوند کسی نیست فقط کلفت دارد گندم ارد میکند میپرسند سالار کجا است میگوید انها بمن این گندمها را دادند که ارد بکنم گفتند ما بقلعه میرویم امشب میر شهسوار جشنی دارد. متوجه کلک سالار میشوند که میخواسته بدین طریق فرصت بیشتری پیدا بکند تا هر چه بیشتر خود را از دست رس دور بکند میرشهسوار وهمراهانش میدانند که او از کدام راه بطرف بشکرد میرود .
    باسرعت سر بدنبال انها میگذارند هوا روشن میشود ردانها شناسائی میشود که با عجله دارند بطرف فنوج میروند بیشتر افراد سالار پیاده هستند تنها تعداد چند تا اسب و الاغ همراه دارند که مختصر بار خود را بوسیله ان حمل میکنند. ولی میر شهسوارهمراهانش همه سوار بر اسب میباشند. وتا هنوز افتاب زیاد بالا نیا مده نزدیک یک رودخانه ای بهم میرسند سالار بمحض مشاهده سواران زن بچها را تحویل چند نفر ازبستگانش میدهد و میگوید ما در اینجا توقف میکنیم شما با عجله بطرف فنوج بروید. وخود را ببشکرد برسانید واگر ما زنده ماندیم خود را بشما میرسانیم ولی دیگر پشت سر خود را نگاه نکنید تا میتوانید خود را از ما دور بکنید . سالار همراه ده الا دوازده نفر از بستگانش دست بمقابله میزنند ودر همان نخستن مرحله اسبی که سالاربر ان سوار بوده مورد هدف تیرفردی از همراهان میرشهسوار بنام قربان قرار میگیرد وسالار بزمین می غلطند وبلند میشوند جنگی تن بتن اغاز میشود در اندک مدتی تمام همراهان سالار را میر شهسوار شمشیر زن از دم تیغ میگذراند وخود سالار بشدت زخمی میشود وبروی زمین می افتد .
    ودرهمین موقع که میرشهسوار سرمست از پیروزی بدست امده میباشد وهمه افراد سالار را مشاهده میکند که بر روی زمین افتاده اند . سالارعزیزصدا میزند میر بیا سر مرا از تن جدا کن که من لایق مرداری نیستم شهسوار جوان مغرور از اسبش پیاده میشود تا سر سالار را از تن جدا بکند سالار در حالت دراز کشیده شمشیرش را اماده میکند میر شهسوار تا میخواهد با خنجرسر از تن سالار جدا بکند سالار شمشیرش را حواله سرمیرشهسوار میکند وبشدت زخمی میشود ومیر شهسوار هم با ضرب شمشیرسراز تن سالار جدا میکند وطولی نمیکشد میرشهسوار هم بخا لت نیمه جان بزمین می افتد همراهان زخم ا.ورا با پارچه ای می بندند او را براسب نشانده ویواش یواش بطرف پیپ برمیگردند که نرسیده به پیپ براثرشدت جراحات شهسوارازاسب سر نگون میشود وجان میدهد . نزدیک غروب بپیپ میرسند که تا ان موقع میر کمبر از جریان اطلاعی نداشته همه فکر میکردند شهسوار طبق معمول بشکار رفته میر شهسوارکه فاتخ جنگ بود در اخرین لحظه بعلت بی احتیاطی بقتل میرسد وسالار را هم دست تقدیر بپای خود بقتگاه میاورد .
    این جریان کلا بصورت شعر در امده ومن ترجمه ان شعر را بیان نمودم اشعار برجامانده را میتوانیم درست ترین ومستند ترین سند تاریخی خود بدانیم ویک بند ازان شعر. ( تیر که ای قربان کمانی کشا شوتگ = نی بورشن جلنت نی صفاهانی اسپران )
    قربان نام یکی از همراهان تیر اندازمیر شهسواربوده عیسی فرزند جییند جاوشیری ساکن علی اباد میگوید قربان جد ما میباشد بهر صورت باید گفت. ( ای کشته که را کشتی تا کشته شدی زار) سالار که میرهوتی را بیگناه کشته بود بسزای خود رسید ومیر شهسوارکه ده الا دوازده نفرازهمراهان سالار را بقتل رسانده بود قانع نمیشود. ومیخواهد با دست خود سراز تن سالار جدا بکند وان را برای همسرش هدیه ببرد ولی بجای ان نعش او هدیه میشود ضمنا محل درگیری سالار ومیر شهسوار که در کنار رودخانه ای که بین راه ما لرولاشار بفنوج واقع شده رخ میدهد ان رودخانه از ان ببعد بنام جنگ جاه نامیده میشود وتا کنون که صدها سال از ان واقعه میگذرد این رودخانه بنام جنگ جاه معروف است .
    ضمنا در شعر قهرمان را سالار عزیزمیدانند که در اخرین لحظه توانست میر شهسواررا بقتل برساند وشعر هم بنام شعر سالارعزیزمعروف است. همانطوریکه دادشاه هم میتواند میر مهیم خان سردار یک طایفه معروف را بشهادت برساند واشعارسروده شده هم بنام شعر دادشاه معروفند وهمچنین میر براهیم که در درگیری با افراد سردار سعیدخان کشته میشود او قهرمان داستان است . وهم میرکمبر که درمصاف با لشکر انبوه مهراب کشته میشود او قهرمان محسوب میشود وبنظرم این یک امر طبیعی است هر گاه یک طرف قوی با یک طرف ضعیف در میدان جنگ ویا میدان مسابقه ای رودرروقراربگیرند و اگرنتیجه مساوی هم بشود مردم طرف ضعیف را فاتخ وبرنده میدانند .
    وحالا نقل قولی از اقای محمد خان میرلاشاری بشنوید زمانیکه نامبرده با رژیم در گیر میشود ودر مناطق کوهستانی لاشارزندگی میکنند میگویند سر پرست طایفه کمبر زهی های سرحد بهمراه تعدادی از بستگانش بملاقات من میایند وچنین اظهار میکنند که ما طایفه کمبرزهی خود را از نوه های میر کمبر میدانیم. وانطوریکه ازبزرگان وگذشتگان خود شنیده ایم ما وشما از یک نژاد وازنوه های میر کمبر هستیم وحالا که برای شما گرفتاری پیش امده امده ایم بگوئیم امادگی داریم از نظر مادی ومعنوی بشما کمک بنمائیم که محمد خان در جواب میگوید همین قدر که شما زحمت کشیده اید واین همه راه امده اید کافی میباشد. بهر صورت زمانیکه محمد خان سازمان جنبش مجاهدین بلوچستان را تشکیل میدهد وتمام سران سرحد بجنبش می پیوندند. که دراین میان یکی از اقایان سرحدی که من نام وی را نمیبرم وبیشتر از همه مورد توجه جنبش وبخصوص محمد خان قرارمیگیرد بیشترین امکانات نظامی ومالی در اختیار ایشان میگذارند که متائسفانه همین اقا فریب مامورین اطلاعات رژیم را میخورد واو را مامور ترور محمد خان میکنند. ولی اقایان کمبرزهی که ازتماس وارتباط اقا باخبر میشوند ومحمد خان راکه در این موقع در کراچی ساکن بوده در جریان میگذارند که فلانی با اطلاعات تماس دارد وشما با وی ملاقات نکنید وخانه خود را نشان ندهید که محمد خان پس ازتحقیقاتی تماس خود را قطع وکمکهای جنبش را متوقف میکند.
    واز قرار اطلاع به این اقای محترم درجه قلابی سرگردی هم داده بودند وپس از مدتی که در ماموریتهایش چندان موفقیتی بدست نمیاورد وی را ترورمیکنند . چون وی در قید حیات نیست از نامبردنش معذورم امیدوارم در شرایط کنونی چنین افرادی نادان جاهل در قوم ما پیدا نشود که الت دست دشمن قرار بگیرند وتیشه بریشه خود بزنند .
    وحالا بموضوع موردبحث برمیگردیم تا انجائی که من میدانم ازمیر کمبردوم فرزند رئیس سلیمان فقط یک اولاد دختربرجا میماند وانچه بواقعیت نزدیک است طایفه کمبرزهی از اولاد وبازماندگان میرکمبراول فرزند میرشیرو میباشند که در سرحد سکونت دارند البته این ادعا از طرف سر پرست طایفه کمبرزهی عنوان شده که من اسم وی را فراموش کرد ه ام . بهر صورت همه میدانیم که در طول تاریخ تیره وطوایفهای زیادی بنا به عللهای مختلفی
    ازنقطه ای بنقطه ای نقل مکان وکوچ کرده اند مثل اخرین کوچ طایفه شیرانزهی از سیستان ببلوچستان که شرح ان بتفصیل در قسمتهای گذشته بیان گردید پس باید ادعای طایفه کمبرزهی های سرحد را هم یک واقعیت تاریخی بدانیم و مطالبی را که مطالعه فرمودید رخدادهای بود که در زمان میرکمبر اول اتفاق می افتد. واکنون ازمیرمهیم خان بشنوید نامبرده ازنسل میرکمبراول ورئیس سلیمان است وی همزمان با سردارحسین خان شیرانزهی وفرزندش سردار سعید خان درلاشارحکومت میکند وعلت بوجود امدن اختلافات دو طایفه شیرانزهی ولاشاری را بطور مشروح درقسمتهای گذشته بیان کردم. مهیم خان ازشهرپیپ نقل مکان میکنند وبرای همیشه درهریدوک ساکن میشود ومرکز تاریخی لاشار که پیپ بوده به هریدوک تغیر میکند مهیم خان به عمران وابادنی دورشته قنات خود می پردازد زندگی را با خوشنامی میگذراند ودرهمین موقع که درهریدوک سکونت داشته سرکله مهمانی افغانی پیدامیشود بنام ( سید عبدالقادر ) چند روزی در هریدوک مهمان میشود که مورد توجه واحترام مهیم خان قرار میگیرد .
    وگویا هدف اصلی نامبرده از این مسافرت رفتن بطرف خانه کعبه بوده ولی مهیم خان ازوی دعوت میکند که در اینجا بماند وامام مسجد باشد ومدرسه دینی راه بیندازد سید هم گویا از برخورد مهیم خان واهالی هریدوک خوشش میاید ومیگوید من مدتی در اینجا می مانم ولی در نهایت باید بمسافرت خود ادامه بدهم که از افغانستان به این خاطر براه افتاده ام. ولی دست تقدیرسید را برای همیشه در این جا نگهمیدارد وبقول معروف خاک دامن وی را میگیرد مدت زیادی نمیگذرد با دختر یکی از اهالی گردهان ازدواج میکند وسید برای همیشه در روستا ی گردهان رحل اقامت میاندازد.
    گردهان روبروی هریدوک واقع شده وفاصله فقط عرض رودخانه ای است که از وسط این دو ابادی میگذرد سید برای همیشه در گردهان ساکن میشودسالها میگذرد سید صاحب سه فرزند میشود دو پسر ویک دخترپسر بزرگ بنام سید میرزا خان وکوچکتر بنام سید اکبرودخترش هم که اسم او را فراموش کردم بعقد ولی خان ناروئی درمیاید.ساکن مند وگوروک واز ولی خان ناروئی هم خبر دارم پنج پسر بجا مانده بزرگتر بنام عبدل که سرپرست ناروئیهای ان حدود میباشد ویکی از پسرانش بنام شهدوست که با دختر حاجی محمد شیرانزهی ازدواج کرده ودر خیر اباد فنوج سکونت دارد وازفرزندان دیگر ولی خان اطلاعی ندارم بهر جهت سید عبدالقادر تا پایان زندگی در گردهان می ماند ودرهما جا فوت میکند. و حالا از فرزندانش بشنوید سید میرزا خان که در مکتب پدرش درس میخواند وسواد فارسی را بخوبی یاد میگیرد بطوریکه در نوشتن وصحبت فارسی سرامد مردم ان زمان در منطقه بوده سیدمیرزاخان ضمن داشتن سواد فارسی فردی بسیار شجاع ودلیرو سخنوروسخنگوی زبر دستی بوده که نظیر ومانندی نداشته وچنان مورد توجه واحترام میرهوتی خان دوم فرزند مهیم خان اول قرار میگیرد که او را بعنوان وزیر خود انتخاب میکند ومیرهوتی خان قلعه گردهان را در اختیارش میگذارد وسید میرزاخان شش تا زن میگیرد. زنان اولش دختران گل محمد سر پرست طایفه جاوشیری بوده اند چون پس از فوت دختر بزرگ گل محمد با دختر کوچکترش ازدواج میکند وپس از فوت دومین همسرش با دختر یکی از میران گردهان ازدواج میکند صاحب یک دختر میشود دختر بعقد نیاز خان شگیمی فرزند سیدی در میاید ویوسف خان امیری فرزند نیازخان هم اکنون سرپرست طایفه شگیمی میباشد از طرف مادر نوه سید میرزا خان است وزن دیگر سید از طایفه ناروئی است واز این زن هم دارای یک دختر میشود ودخترش بعقد ولی محمد ناروئی فرزند گرگین که ازافراد با نام اوازه بوده درمیاید واز ایشان هم پسری بجا مانده بنام صوالی که از طرف مادر نوه سید میرزاخان است .
    وزن دیگرش دختر کدخدا باشی کدخدای معروف بنپوربوده واز دختر باشی صاحب یک دختر ویک پسر میشود پسربنام (سید احمد خورده گیر) که تنها اولاد پسر سید میرزا خان میباشد. وسید احمد هم پیش ازانقلاب سر پرست دانشسرای کشاورزی بنپور بودند . ایشان هم فردی با سواد وسخندان است وتا هنوزهم در قید حیات میباشد.
    سید میزاخان بحای میرسد وچنان طرف توجه میرهوتی خان قرار میگیرد که اخرین یعنی ششمین همسرش دخترملک یوسف خان برادر ناتنی میرهوتی خان است بنام نورخاتون وازنورخاتون هم سید صاحب یک دختر میشود بنام سید فاطمه . وسید فاطمه بعقد عبدالرحمن شیرانی فرزند سیف الله خان در میاید واولاد عبدالرحمن هم از طرف مادر نوههای سید میرزا خان میبا شند . بهرجهت سید میرزا خان سه رشته قنات دراطراف هریدوک اباد میکند که نصف هرسه رشته قنات متعلق بوی بوده بنامهای ( کشا باد کرکی وکلگ ) البته بموقع ازسید بیشتر میگوئیم.
    وازسید اکبربشنوید که نامبرده هم فردی شجاع ودلاوربوده ودرگردهان بکار کشاورزی می پردازد وی هم دو زن میگیرد وصاحب سه پسر ویک دختر میشود پسران وی بنام سید محمد وسید عبدالله وپیر بخش وفامیلی پسران سید اکبر علوی است ودخترسید اکبرهم بعقد د ین محمد که از بزرگان طایفه شیرابادی است در میاید ویکی ازپسران دین محمد بنام علی نوائی میباشد میلیاردر معروف منطقه که در قید حیات است وی فردی نیکوکار وسخاوتمند میباشد . علی نوائی از طرف مادر نوه سید اکبر ونوه سید عبدالقادرمیباشد که از افغانستان وارد هریدوک میشود . وحالا از سید عبدالله پسر سید اکبر بشنوید نامبرده در دوران جوانی پیش نمازمسجد گردهان میشود و خیلی زود از پیش نمازی دست میکشد وداوطلبانه بخدمت سربازی میرود وپس از پایان خدمت برای همیشه در تهران باقی میماند ودر هما نجا با یک دخترتهرانی ازدواج میکند. وصاحب چند فرزند میشود واکنون یکی از دخترانش بعقد اقای سعید امیری درامده ونامبرده در کشور سوئد سکونت دارد ویکی دیگر از نوههای سید عبدالله همسر اقای انور فرزند لابخش امیری ساکن کشورنروژمیباشد ضمنا هم اقای سعید امیری وهم انورهر دو از طرف مادر نوههای سید میرزا خان هستند وهمچنین اولاد ولی خان ناروئی نوههای سید عبدالقادرمیباشند این هم نوه نتیجهای سید عبدالقادردر منطقه واروپا.
    و حالا ازاخروعاقبت مهیم خان اول بگوئیم نامبرده سرانجام پس از سه دهه حکومت درهریدوک جهان را بدرود میگوید. ونعش او را به پیپ منتقل میکنند ودر کنارکبرپدرش میرهوتی خان اول بخاک میسپارند. وفرزند ش بنام میرهوتی خان دوم بجای وی اتنخاب میشود که تاریخ طایفه لاشار بازچنین سرداری مردمی ومهربان را بخود ندیده. واز یادگارهای ماندنی دیگرمهیمخان دو رشته قناتی است که تا کنون ما لک ان نوه های وی میبا شند ودفترزندگی مهیم خان اول بدین طریق بسته میشود. شاعرمیگوید ( نام نیکی گر بماند زاد می = بهتر است از وی بماند یک سرای زرنگار ) موضوع مطلب  : نوشته شده در شنبه پانزدهم آبان ۱۳۸۹ توسط برادران رندبلوچ    | لينک ثابت | آرشیو نظرات   عناوین آخرین مطالب ارسالی   »» وش آتکی وتی نظرا بی هال مبی _ خوش آمدید نظر خود را فراموش نکنید(پست ثابت) »» عکسی از فرزندان میر حاجی شکر رندبلوچ »» تصاویری از مرحوم میر علی اکبر رندبلوچ دشت زرین بگ »» بیت شعر بلوچی »» عکس شورای اسلامی  دهستان حیط »» حکومت رنــدها »» بلوچستان بزرگ و نقش انگلستان در تجزیه آن »» سرطایفه پیشین جناب عبدالرحیم بر گفت:برای مردم مرزنشین برنامه‌ریزی کنید »» دیدار و دلجویی از دانش آموزان مدرسه شهید جواد نوروزی در روستای حیط + تصاویر »» محل شهادت شهید جواد نوروزی در روستای حیط گل باران شد »» بعضی از دوستان باید بدانند که جامعه بلوچ و اهل سنت نیز برای این نظام و انقلاب شهید داده اند »» بمپوردرگذرزمان »» سوزن دوزی بلوچ هنری اصیل و ریشه دار »» تذكر اربابي و جدگال به وزير آموزش و پرورش در خصوص كمبود شديد نيروي متخصص دروس پايه »» سازنده فیلم موهن به اتهام نقض آزادی مشروط خود بازداشت شد »» مولانا عبدالحمید خطبه های این هفته نماز جمعه اهل سنت زاهدان »» تصاویر ماندگار »» تصاویر نوشته های مفید »» کارت پستال حضرت محمد (ص) »» آمریکا در قبال اهانت به مقدسات مسلمانان مقصر و مسئول است »» انتقال معلمان آسیب جدی به مراکز آموزشی وارد کرده است »» بازسازی خط انتقال آب از رودخانه سرباز به راسک »» عرض تسلیت به همکار محترم عبدالباسط آرامش »» نمایی از زوایای مختلف دهستان حیط(شمال در طرف راست) »» یارانه دوشنبه 20 شهریور ماه قابل برداشت است »» طبیعت(شالیزارهای  حیط - نوبند) »» رویای جمونگ بودن »» کارت پستال »» تصاویری از بچه های فوتبالیست حیط »» آبگرفتگی مدارس وخطر سقوط درمواقع بارندگی   پيام مديريت وب : به وب دهستان حیط خوش آمدید. تمامی حقوق

    این وبلاگ کلاسی هست وبرای هم کلاسان...
    ما را در سایت این وبلاگ کلاسی هست وبرای هم کلاسان دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : 7kampeeotr6 بازدید : 65 تاريخ : چهارشنبه 5 بهمن 1401 ساعت: 12:58